دیکشنری
داستان آبیدیک
craven
kɹe͡ivən
فارسی
1
عمومی
::
(ادم) ترسو وپست، نامرد، شكست خورده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRASH WITH
CRASHER
CRASIS
CRASS
CRASSINA
CRASSITUDE
CRASSLY
CRATCH
CRATE
CRATER
CRATER DIAMETER
CRATERIFORM
CRAVAT
CRAVE
CRAVE TO
CRAVEN
CRAVENLY
CRAVING
CRAW
CRAWFISH
CRAWL
CRAWL ACROSS
CRAWL ALONG
CRAWL BACK TO
CRAWL OUT
CRAWL OVER
CRAWLER
CRAWLER BASED SEARCH ENGINE
CRAWLER DOZER
CRAWLER EXCAVATOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید