دیکشنری
crawfish
kɹɔfɪʃ
فارسی
1
عمومی
::
بهپشت حركت كردن، خرچنگ خاردار، خرچنگ اب شیرین
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRASSINA
CRASSITUDE
CRASSLY
CRATCH
CRATE
CRATER
CRATER DIAMETER
CRATERIFORM
CRAVAT
CRAVE
CRAVE TO
CRAVEN
CRAVENLY
CRAVING
CRAW
CRAWFISH
CRAWL
CRAWL ACROSS
CRAWL ALONG
CRAWL BACK TO
CRAWL OUT
CRAWL OVER
CRAWLER
CRAWLER BASED SEARCH ENGINE
CRAWLER DOZER
CRAWLER EXCAVATOR
CRAWLING WITH
CRAWLINGLY
CRAWLY
CRAYFISH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید