دیکشنری
داستان آبیدیک
crimp
kɹɪmp
فارسی
1
عمومی
::
جعد موی، طره، مانع، چین چین وموجدار، چروكیدن، چین
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRIMINAL VICTOMIZATION
CRIMINALISATION
CRIMINALITY
CRIMINALIZATION
CRIMINALIZED
CRIMINALLY
CRIMINATE
CRIMINATION
CRIMINATIVE
CRIMINIATE
CRIMINOGENIC
CRIMINOLOGICAL
CRIMINOLOGIST
CRIMINOLOGY
CRIMINOUS
CRIMP
CRIMPER
CRIMPLED
CRIMPY
CRIMSON
CRIMTECH
CRINGE
CRINGE AWAY FROM
CRINGE BEFORE
CRINGLE
CRINITE
CRINKLE
CRINKUM CRANKUM
CRINOID
CRINOLINE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید