دیکشنری
داستان آبیدیک
curator
kjʊɹətəɹ
فارسی
1
عمومی
::
متصدی، كتابدار، موزه دار، نگهبان
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CUPREOUS
CUPRIC
CUPRIFEROUS
CUPROUS
CUPULAR
CUPULATE
CUPULE
CUR
CURABILITY
CURABLE
CURACAO
CURACY
CURATE
CURATION
CURATIVE
CURATOR
CURATORIAL
CURATORSHIP
CURB
CURB CUTS
CURB WALK
CURBSTONE
CURCUMA
CURCUMIN
CURD
CURDLE
CURDLE BLOOD
CURDY
CURE
CURE , CURING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید