curette

kjʊɹt


فارسی

1 عمومی:: پاك‌ كردن‌، تراشیدن‌، الت‌ تراش‌ )درجراحی(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code