دیکشنری
decarbonate
dɪkɑɹbəne͡it
فارسی
1
عمومی
::
(decarbonize=) زغال چیزی را گرفتن، كاربن گیری كردن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DECALOGUE
DECAMERON
DECAMETER
DECAMETRE
DECAMP
DECAMPMENT
DECANDROUS
DECANT
DECANTER
DECAPHYLLOUS
DECAPITATE
DECAPITATION
DECAPOD
DECAPODA
DECARANT
DECARBONATE
DECARBONIZE
DECARBURIZE
DECARBURIZED
DECASTERE
DECASTYLE
DECASYLLABIC
DECASYLLABLE
DECATEGORIALIZATION
DECATHLON
DECAY
DECAY DISTANCE
DECAY EQUATION
DECAY FACTOR
DECAY THEORY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید