دیکشنری
داستان آبیدیک
decamp
dikæmp
فارسی
1
عمومی
::
كوچ كردن، هزیمت كردن، رخت بر بستن، خیمه بر بستن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DECAGRAM
DECAGYNOUS
DECAHEDRAL
DECAHEDRON
DECALCCOMANIA
DECALCIFICATION
DECALCIFY
DECALCOMANIA
DECALESCENCE
DECALITER
DECALITRE
DECALOGUE
DECAMERON
DECAMETER
DECAMETRE
DECAMP
DECAMPMENT
DECANDROUS
DECANT
DECANTER
DECAPHYLLOUS
DECAPITATE
DECAPITATION
DECAPOD
DECAPODA
DECARANT
DECARBONATE
DECARBONIZE
DECARBURIZE
DECARBURIZED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید