دیکشنری
داستان آبیدیک
dehydrate
dɪha͡idɹe͡it
فارسی
1
عمومی
::
اب چیزی را گرفتن، وابشت، بیاب كردن، پسابش داشتن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DEGUST
DEGUSTATION
DEHAIRING
DEHISCE
DEHISCENCE
DEHISCENT
DEHORN
DEHORTATION
DEHORTATIVE
DEHOUSING
DEHUMANIZATION
DEHUMANIZE
DEHUMIDIFCATION
DEHUMIDIFIER
DEHUMIDIFY
DEHYDRATE
DEHYDRATED
DEHYDRATION
DEHYDROGENASE
DEHYDROGENATE
DEHYDROGENATION
DEHYDROGENIZE
DEHYPNOTIZE
DEICE
DEICER
DEICIDE
DEICTIC
DEIFICATION
DEIFORM
DEIFY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید