دیکشنری
derange
diɹe͡ind͡ʒ
فارسی
1
عمومی
::
برهم زدن، بی ترتیب كردن، دیوانه كردن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DEPUTE
DEPUTIZE
DEPUTIZE AS
DEPUTY
DEPUTY CHIEF
DEPUTY FOREIGN MINISTER
DEPUTY GOVERNOR
DEPUTY MARSHAL
DEPUTYSHIP
DEQUE
DERACINATE
DERACINATION
DERAIGN
DERAIL
DERAILMENT
DERANGE
DERANGED
DERANGEMENT
DERANYEMENT
DERBY
DERECOGNITION
DEREGULATE
DEREGULATION
DERELICT
DERELICTION
DERELICTION OF DUTY
DERIDE
DERIDINGLY
DERISIBLE
DERISION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید