دیکشنری
disfiguration
dɪsfɪgjəɹe͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
زشتی، ازشكل افتادگی، مایه زشتی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISENTANGLE
DISENTANGLE FROM
DISENTANGLEMENT
DISENTHRAL
DISENTITLE
DISENTOMB
DISEQUILIBRATE
DISEQUILIBRIUM
DISEQUILIBRIUM SITUATION
DISESTABLISH
DISESTEEM
DISFASHION
DISFAVOR
DISFAVOUR
DISFEATURE
DISFIGURATION
DISFIGURE
DISFIGUREMENT
DISFOREST
DISFRANCHISE
DISFRANCHISEMENT
DISFROCK
DISFURNISH
DISGORGE
DISGRACE
DISGRACEFUL
DISGRACEFULLY
DISGRACEFULNESS
DISGRACIOUS
DISGREEABLES
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید