دیکشنری
داستان آبیدیک
disgorge
dɪsgɔɹd͡ʒ
فارسی
1
عمومی
::
استفراغ كردن، خالی كردن، ریختن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISEQUILIBRIUM SITUATION
DISESTABLISH
DISESTEEM
DISFASHION
DISFAVOR
DISFAVOUR
DISFEATURE
DISFIGURATION
DISFIGURE
DISFIGUREMENT
DISFOREST
DISFRANCHISE
DISFRANCHISEMENT
DISFROCK
DISFURNISH
DISGORGE
DISGRACE
DISGRACEFUL
DISGRACEFULLY
DISGRACEFULNESS
DISGRACIOUS
DISGREEABLES
DISGREEABLY
DISGREEMENT
DISGRUNTLE
DISGRUNTLED
DISGUISE
DISGUISE AS
DISGUISE IN
DISGUISEDLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید