دیکشنری
dispiritedly
dɪspɪɹətɪdli
فارسی
1
عمومی
::
باافسردگی، بدلسردی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISPERMOUS
DISPERSAL
DISPERSE
DISPERSE PHASE
DISPERSEDLY
DISPERSIBLE
DISPERSION
DISPERSION EQUALIZATION SYSTEM
DISPERSIVE
DISPERSIVE MATERIALS
DISPERSIVE X RAY SPECTROMETRY
DISPERSOID
DISPETAL
DISPIRIT
DISPIRITED
DISPIRITEDLY
DISPIRITEDNESS
DISPIRITMENT
DISPITEOUS
DISPLACE
DISPLACED FRACTURE
DISPLACED PERSON
DISPLACEMENT
DISPLACEMENT EFFICIENCY
DISPLACEMENT MECHANISM
DISPLACIMENT
DISPLANT
DISPLAY
DISPLAY ALLOWANCE
DISPLAY COLORS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید