دیکشنری
disseisee
dɪssa͡izi
فارسی
1
عمومی
::
كسیكه ازتصرف ملك خودمحروم شده است
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISRUPTIVE MOOD DYSREGULATION DISORDER (DMDD)
DISRUPTIVE TECHNOLOGIES
DISSATISFACTION
DISSATISFACTORINESS
DISSATISFACTORY
DISSATISFIED
DISSATISFIED WITH
DISSATISFY
DISSAVE
DISSEAT
DISSECT
DISSECTING KNIFE
DISSECTION
DISSECTOR
DISSEISE
DISSEISEE
DISSEISIN
DISSEISOR
DISSEMBLANCE
DISSEMBLE
DISSEMBLER
DISSEMBLINGLY
DISSEMINATE
DISSEMINATED INTRAVASCULAR COAGULATION
DISSEMINATION
DISSEMINATOR
DISSENSION
DISSENT
DISSENT FROM
DISSENTER
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید