دیکشنری
داستان آبیدیک
dissenter
dɪsentəɹ
فارسی
1
عمومی
::
معاند، مخالف، منكر، ناراضی(درامورسیاسی)
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISSEISE
DISSEISEE
DISSEISIN
DISSEISOR
DISSEMBLANCE
DISSEMBLE
DISSEMBLER
DISSEMBLINGLY
DISSEMINATE
DISSEMINATED INTRAVASCULAR COAGULATION
DISSEMINATION
DISSEMINATOR
DISSENSION
DISSENT
DISSENT FROM
DISSENTER
DISSENTIENT
DISSENTING
DISSENTIOUS
DISSEPIMENT
DISSERT
DISSERTATE
DISSERTATION
DISSERVE
DISSERVICE
DISSERVICEABLE
DISSEVERANCE
DISSEVERE
DISSIDENCE
DISSIDENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید