دیکشنری
داستان آبیدیک
dissocialize
dɪssoʃəla͡iz
فارسی
1
عمومی
::
ازمعاشرت بیزاركردن، نامعاشركردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISSIMILITUDE
DISSIMULATE
DISSIMULATION
DISSIMULATIVE
DISSIMULATOR
DISSIPATE
DISSIPATED
DISSIPATION
DISSIPATIVE
DISSIPATIVE ADVERTISING
DISSIPATIVE PARTICLE DYNAMICS
DISSIPATIVE PARTS
DISSOCIABILITY
DISSOCIABLE
DISSOCIAL
DISSOCIALIZE
DISSOCIANT
DISSOCIATE
DISSOCIATE FROM
DISSOCIATING
DISSOCIATION
DISSOCIATIVE
DISSOCIATIVE MECHANISM
DISSOLUBILITY
DISSOLUBLE
DISSOLUTE
DISSOLUTELY
DISSOLUTENESS
DISSOLUTION
DISSOLUTION OF PARTN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید