داستان آبیدیک

escrow


فارسی

1 عمومی:: (حق) سندرسمی‌ كه‌بدست‌ شخص‌ ثالثی‌ سپرده‌ شده‌ و پس‌ از

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قولنامه

A: I heard that the owners must fix all of the problems before the escrow closes. Signing Escrow Papers 1) A: I am here to sign my escrow papers. 2) A: Your assistant said that it was time to come in and sign my escrow papers. 3) A: I am very nervous about signing my escrow papers.

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code