دیکشنری
داستان آبیدیک
exhalent
ɛkshe͡ilənt
فارسی
1
عمومی
::
بیرون، بخارشونده، (exhalant=) بالارونده، متصاعد
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXERT
EXERT ONESELF
EXERTED GROWTH RATE
EXERTION
EXERTIVE
EXEUNT
EXFIL
EXFOLIAION
EXFOLIATE
EXFOLIATED STRUCTURE
EXFOLIATION
EXHALABLE
EXHALANT
EXHALATION
EXHALE
EXHALENT
EXHAUST
EXHAUST CHANNEL WALL
EXHAUST GAS RECIRCULATION
EXHAUST IN JECTOR
EXHAUST PIPE
EXHAUST PORT
EXHAUST STACK
EXHAUST STEAM
EXHAUST SYSTEM
EXHAUST VALVE
EXHAUST YOURSELF
EXHAUSTED
EXHAUSTIBLE
EXHAUSTING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید