دیکشنری
داستان آبیدیک
expansibly
ɪkspænsəbli
فارسی
1
عمومی
::
بطورقابل انبساط، چنانكه بتوان توسعه یابسط داد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPAND HORIZONS
EXPAND INTO
EXPAND ON
EXPANDABILITY
EXPANDABLE
EXPANDABLE CERVICAL BLADED PEEK CAGE
EXPANDABLE LUMBAR PLIF PEEK CAGE
EXPANDED
EXPANDED DISABILITY STATUS SCALE
EXPANDEDE ORDER
EXPANDER
EXPANDIBILITY OF DEMAND
EXPANSE
EXPANSIBILITY
EXPANSIBLE
EXPANSIBLY
EXPANSILE
EXPANSION
EXPANSION BLOCK
EXPANSION JOINT
EXPANSION JOINT FILLER
EXPANSION JOINTS
EXPANSION OF THE EMPIRE
EXPANSION PLANT
EXPANSION STROKE
EXPANSIONARY
EXPANSIONISM
EXPANSIONIST
EXPANSIONIST IDEOLOGY
EXPANSIVE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید