داستان آبیدیک

expire

ɪkspa͡iəɹ


فارسی

1 عمومی:: منقضی‌ شدن‌، سپری‌ شدن‌، بپایان‌ رسیدن‌، دم‌ براوردن‌، مردن‌، سرامدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb VERB + EXPIRE be due to His contract is due to expire at the end of this year.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun terminate: The license will expire in January.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code