دیکشنری
داستان آبیدیک
extenuate
ɪkstenjue͡it
فارسی
1
عمومی
::
كوچك، رقیق كردن، كاستن از، كمكردن، تخفیف دادن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXTENSIONAL
EXTENSIONTABLE
EXTENSIVE
EXTENSIVE AGRICULTUS
EXTENSIVE AQUIFER
EXTENSIVE DRUG RESISTANCE
EXTENSIVE RESEARCH
EXTENSIVELY
EXTENSIVENESS
EXTENSOR
EXTENSOR EXPANSION
EXTENT
EXTENT OF DAMAGE
EXTENT OF INFORMATION DISSEMINATION
EXTENTION
EXTENUATE
EXTENUATEXTENT
EXTENUATING
EXTENUATING CIRCUMST
EXTENUATING CIRCUMSTANCES
EXTENUATION
EXTENUATIVE
EXTENUATORY
EXTERIOR
EXTERIOR ANGLE
EXTERIORITY
EXTERIORIZATION
EXTERIORIZE
EXTERIORLY
EXTERMINABLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید