دیکشنری
داستان آبیدیک
fermentable
fɜɹmənte͡ibəl
فارسی
1
عمومی
::
قابل تخمیر، انگیزاندانی، ترش شدنی، هیجان پذیر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FERAE NATURAE
FERAL
FERAL ANIMAL
FERAL CHILD
FERE
FERETORY
FERIA
FERIAL
FERINE
FERINGHEE
FERITY
FERLIE
FERMAIL
FERMATA
FERMENT
FERMENTABLE
FERMENTABLE CARBOHYDRATE
FERMENTABLE SUGAR
FERMENTARIAN
FERMENTATION
FERMENTATION PROCESS
FERMENTATIVE
FERMENTED
FERMENTED CITRUS KOMBUCHA
FERMENTED RICE
FERMENTING BLACK GARLIC INSPISSATED JUICE
FERMENTIVE
FERMI LEVEL
FERMIUM
FERN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید