fixedness

fɪkstnəs


فارسی

1 عمومی:: ثابت‌ بودن‌، ثبات‌، بی‌ جنبشی‌، معین‌ بودن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code