داستان آبیدیک

founder


فارسی

1 عمومی:: فرو ریختن‌، از پا افتادن‌، لنگ‌ شدن‌، غرق‌ كردن‌ (كشتی‌)

شبکه مترجمین ایران

2 :: بنیانگذار

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. original | joint a wife and husband who are joint founders of the company | company FOUNDER + NOUN member a founder member of the band

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code