دیکشنری
داستان آبیدیک
fractionate
fɹækʃənət
فارسی
1
عمومی
::
برخه كردن، (ش) تجزیه وتفكیك نمودن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FRACTION
FRACTIONAL
FRACTIONAL ANISOTROPY
FRACTIONAL CURRENCY
FRACTIONAL DIFFERENTIAL
FRACTIONAL DISTILLAT
FRACTIONAL DISTILLATION
FRACTIONAL FACTORIAL DESIGN
FRACTIONAL FLOW EQUATION
FRACTIONAL PART
FRACTIONAL SCALE
FRACTIONAL YEAR DEPRECIATION
FRACTIONALIZE
FRACTIONALLY INTEGRATED CAUSAL
FRACTIONARY
FRACTIONATE
FRACTIONATED
FRACTIONATED STEREOTACTIC RADIATION THERAPY
FRACTIONATED THERAPY
FRACTIONATING COLUMN
FRACTIONATION
FRACTIONIZE
FRACTIOUS
FRACTIOUSLY
FRACTIOUSNESS
FRACTOGRAPHIC
FRACTURE
FRACTURE FAILURE
FRACTURE PLANE
FRACTURE SPRINGS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید