دیکشنری
داستان آبیدیک
fractiousness
fɹækʃəsnəs
فارسی
1
عمومی
::
بدخویی، سركشی، خودسری، كج خلقی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FRACTIONAL PART
FRACTIONAL SCALE
FRACTIONAL YEAR DEPRECIATION
FRACTIONALIZE
FRACTIONALLY INTEGRATED CAUSAL
FRACTIONARY
FRACTIONATE
FRACTIONATED
FRACTIONATED STEREOTACTIC RADIATION THERAPY
FRACTIONATED THERAPY
FRACTIONATING COLUMN
FRACTIONATION
FRACTIONIZE
FRACTIOUS
FRACTIOUSLY
FRACTIOUSNESS
FRACTOGRAPHIC
FRACTURE
FRACTURE FAILURE
FRACTURE PLANE
FRACTURE SPRINGS
FRACTURED RESERVOIRS
FRACTUREDNPELVIS
FRAE
FRAENUM
FRAGILE
FRAGILE WATERMARKING
FRAGILITY
FRAGILITY FUNCTION
FRAGILIZING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید