دیکشنری
داستان آبیدیک
froward
fɹa͡ʊəɹd
فارسی
1
عمومی
::
سرسخت، سركش، خود رای، یاغی، خودسر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FROSTINESS
FROSTING
FROSTING ON THE CAKE
FROSTWORK
FROSTY
FROTH
FROTH UP
FROTHILY
FROTHINESS
FROTHY
FROU FROU
FROUFROU
FROUNCE
FROUZY
FROW
FROWARD
FROWARDLY
FROWARDNESS
FROWN
FROWN AT
FROWN ON
FROWNINGLY
FROWSTY
FROWSY
FROWZINESS
FROWZY
FROZE
FROZEN
FROZEN ASSETS
FROZEN CULTURE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید