دیکشنری
داستان آبیدیک
frowzy
fɹozi
فارسی
1
عمومی
::
ترشیده، چرك، پلید، بدبو، پوسیده، (مج) شلخته
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FROU FROU
FROUFROU
FROUNCE
FROUZY
FROW
FROWARD
FROWARDLY
FROWARDNESS
FROWN
FROWN AT
FROWN ON
FROWNINGLY
FROWSTY
FROWSY
FROWZINESS
FROWZY
FROZE
FROZEN
FROZEN ASSETS
FROZEN CULTURE
FRUCTIFEROUS
FRUCTIFICATION
FRUCTIFY
FRUCTOSE
FRUCTUOUS
FRUGAL
FRUGAL FOOD
FRUGAL INNOVATION
FRUGALITY
FRUGALLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید