دیکشنری
داستان آبیدیک
fumatory
fumətɔɹi
فارسی
1
عمومی
::
دودی، وابسته به كشیدن دود، دودگاه، جای دوددادن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FULMINATION
FULMINATORY
FULMINE
FULMINIC ACID
FULMINOUS
FULNESS
FULSOME
FULSOMELY
FULSOMENESS
FULVOUS
FUMADE
FUMARASE
FUMARICACID
FUMAROLE
FUMATORIUM
FUMATORY
FUMBLE
FUMBLE FOR
FUMBLING
FUME
FUME ABOUT
FUME AT
FUME OVER
FUMES
FUMIGANT
FUMIGATE
FUMIGATION
FUMIGATOR
FUMITORY
FUMY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید