fumble

fʌmbəl


فارسی

1 عمومی:: كوركورانه‌ جلورفتن‌، لكنت‌ زبان‌ پیدا، اشتباه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb handle awkwardly: She fumbled in her perse for her keys.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code