دیکشنری
داستان آبیدیک
furmety
fɜɹmɪti
فارسی
1
عمومی
::
گندمی كه پوست انراكنده درشیربجوشانندودارچین و
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FURBISH
FURBISHER
FURCATE
FURCATION
FURCULA
FURCULUM
FURFURACEOUS
FURFURALDEHYDE
FURIBUND
FURIOUS
FURIOUSLY
FURIOUSNESS
FURL
FURLONG
FURLOUGH
FURMETY
FURMITY
FURNACE
FURNACE ROOM
FURNESS MODEL
FURNISH
FURNISH FOR
FURNISHED
FURNISHED HISTORIC STRUCTURE
FURNISHER
FURNISHINGS
FURNITURE
FURNITURE AND FIXTURES
FUROR
FURORE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید