دیکشنری
داستان آبیدیک
glycosuria
gla͡ikosʊɹiə
فارسی
1
عمومی
::
وجودقنددرپیشاب، ماده قندی درادرار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GLYCERATE
GLYCERIC
GLYCERIN
GLYCERIN FATTY ACID ESTER
GLYCERINATE
GLYCERINE
GLYCEROL
GLYCEROPHOSPHOLIPIDS
GLYCOCALYX
GLYCOGEN LOADING
GLYCOGENESIS
GLYCOGENIC
GLYCOL
GLYCOPROTEIN
GLYCOSPHINGOLIPID GLUCOSYLCERAMIDE
GLYCOSURIA
GLYCOSURIC
GLYCOSYLATED
GLYPH
GLYPTIC
GLYPTICS
GLYPTOGRAPH
GLYPTOGRAPHY
GM
GM SEEDS
GMDSS
GNARL
GNARLED
GNARLY
GNASH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید