داستان آبیدیک

gradient


فارسی

1 عمومی:: شیب‌، شیب‌ دار، خیز، سط‌ح‌ شیب‌ دار، در خور راه‌ رفتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. steep | gentle, slight | downhill, uphill VERB + GRADIENT have The road has a fairly steep gradient. PREP. on a ~ The football pitch was on a slight gradient.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code