دیکشنری
داستان آبیدیک
gravelly
gɹævəli
فارسی
1
عمومی
::
سنگریزه دار، پرریگ، ریگ مانند، ریك دار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRAVE FIELD
GRAVE GOODS
GRAVE MARKER
GRAVE ORIENTATION
GRAVE STONE
GRAVE TOURISM
GRAVECLOTHES
GRAVEDIGGER
GRAVEL
GRAVEL BLIND
GRAVEL PIT
GRAVEL STONE
GRAVEL WALK
GRAVELESS
GRAVELLING
GRAVELLY
GRAVELY
GRAVEN
GRAVENESS
GRAVER
GRAVESTONE
GRAVEYARD
GRAVID
GRAVIDA
GRAVIDITY
GRAVIMETER
GRAVIMETER DRIFT
GRAVIMETRIC CELL
GRAVIMETRICAL
GRAVIMETRY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید