دیکشنری
gravida
gɹævidə
فارسی
1
عمومی
::
ابستن، حامله، زن ابستن
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GRAVEL
GRAVEL BLIND
GRAVEL PIT
GRAVEL STONE
GRAVEL WALK
GRAVELESS
GRAVELLING
GRAVELLY
GRAVELY
GRAVEN
GRAVENESS
GRAVER
GRAVESTONE
GRAVEYARD
GRAVID
GRAVIDA
GRAVIDITY
GRAVIMETER
GRAVIMETER DRIFT
GRAVIMETRIC CELL
GRAVIMETRICAL
GRAVIMETRY
GRAVING DOCK
GRAVING TOOL
GRAVITAITIONAL WATER
GRAVITATE
GRAVITATE TO
GRAVITATION
GRAVITATIONAL
GRAVITATIONAL ACCELERATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید