دیکشنری
داستان آبیدیک
hypermetric
ha͡ipəɹmɛtɹɪk
فارسی
1
عمومی
::
زائد، دارای سبب زائد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HYPERGOL
HYPERGROWTH MARKET
HYPERINFLATIONARY ECONOMY
HYPERINSULINISM
HYPERION
HYPERIRRITABILITY
HYPERIRRITABLE
HYPERKALEMIA
HYPERKERATOSIS
HYPERKINESIA OR SI
HYPERLINK
HYPERLIPIDEMIA
HYPERMARKET
HYPERMEDIA
HYPERMETER
HYPERMETRIC
HYPERMETROPE
HYPERMETROPIA
HYPERMNESIA
HYPERNOEA
HYPERON
HYPEROPE
HYPEROPIA
HYPEROSTOSIS
HYPEROXIA
HYPERPARAMETER
HYPERPARAMETER VALUE
HYPERPARATHIROIDISM
HYPERPHYSICAL
HYPERPIGMENTATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید