illuminative

ɪlumənətɪv


فارسی

1 عمومی:: روشنی‌بخش‌، موجب‌ تنویر افكا، روشن‌سازنده‌، مایه‌روشنی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code