impedimenta

ɪmpɛdəmentə


فارسی

1 عمومی:: بنه‌ سفر، توشه‌ سفر، اسباب‌، چیزهای‌ دست‌ و پا گیر

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code