دیکشنری
داستان آبیدیک
impracticably
ɪmpɹæktɪkəbli
فارسی
1
عمومی
::
چنانكهنتواناجرا كرد، )بطور(بیهود، بطور غیر عملی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPOSTROUS
IMPOSTUME
IMPOSTURE
IMPOTABLE
IMPOTENCE
IMPOTENCY
IMPOTENT
IMPOTENTLY
IMPOUND
IMPOUNDING
IMPOVERISH
IMPOVERISHED
IMPOVERISHMENT
IMPRACTICABILITY
IMPRACTICABLE
IMPRACTICABLY
IMPRACTICAL
IMPRECATE
IMPRECATION
IMPRECATORY
IMPRECISE
IMPRECISE INFORMATION
IMPRECISION
IMPREGNABILITY
IMPREGNABLE
IMPREGNABLY
IMPREGNANT
IMPREGNATE
IMPREGNATE WITH
IMPREGNATED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید