دیکشنری
داستان آبیدیک
incapably
ɪnke͡ipəbli
فارسی
1
عمومی
::
ازروی بیلیاقتی، با نداشتنتوانایی، با، ازروی عجز
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCALCULABLE
INCALCULABLY
INCALESCENCE
INCALESCENT
INCANCESCENT LAMP
INCANDESCE
INCANDESCENCE
INCANDESCENT
INCANDESCENT LAMP
INCANDESCENT LIGHT
INCANDESCENT MANTLE
INCANTATION
INCAPABILITY
INCAPABLE
INCAPABLE OF PAIN
INCAPABLY
INCAPACIOUS
INCAPACITATE
INCAPACITATION
INCAPACITY
INCAPACITY TO EXTINGUISH THE DEBT
INCARCERATE
INCARCERATE IN
INCARCERATED FATHERS INITIATIVE
INCARCERATED HERNIA
INCARCERATION
INCARCERATOR
INCARDINATE
INCARNADINE
INCARNANT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید