دیکشنری
داستان آبیدیک
incavation
ɪnkəve͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
پوك سازی، كنش، گودی، جای پوك
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCARCERATION
INCARCERATOR
INCARDINATE
INCARNADINE
INCARNANT
INCARNATE
INCARNATION
INCARNATIONIST
INCARNATIVE
INCASE
INCASE ETC
INCAUTION
INCAUTIOUS
INCAUTIOUSLY
INCAUTIOUSNESS
INCAVATION
INCAVERN
INCENDIARISM
INCENDIARY
INCENDIARY CRIME
INCENDIVITY
INCENSATION
INCENSE
INCENSEMENT
INCENSIVE
INCENSORY
INCENTIVE
INCENTIVE PLANS
INCENTIVES
INCENTIVES AND CONSTRAINTS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید