دیکشنری
داستان آبیدیک
incqnsistent
ɪnknzɪstənt
فارسی
1
عمومی
::
ناسازگار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCORRECTNESS
INCORRIGIBILITY
INCORRIGIBLE
INCORRIGIBLY
INCORRODIBLE
INCORRUPT
INCORRUPTIBILITY
INCORRUPTIBLE
INCORRUPTIBLY
INCORRUPTION
INCORRUPTIVE
INCORRUPTLY
INCORRUPTNESS
INCOSIDERATE
INCOTERMS
INCQNSISTENT
INCRASSATE
INCREASABLE
INCREASE
INCREASE BY
INCREASE BY LEAPS AND BOUNDS
INCREASE IN
INCREASER
INCREASES FOOD PRODUCTION BY 100%
INCREASES TROOP ATTACK POWER BY 15%
INCREASES TROOP HP BY 15%
INCREASING
INCREASING ENTRY COSTS
INCREASING INVESTMENTS
INCREASING MARGINAL UTILITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید