دیکشنری
incurably
ɪnkɜɹəbli
فارسی
1
عمومی
::
بطور علاجناپذیر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INCULPATION
INCULPATORY
INCULT
INCUMBENCY
INCUMBENT
INCUMBENT FIRMS
INCUMBENT ON
INCUMBENT ON TO
INCUMBENT TRAP BEHAVIOR
INCUMBER
INCUNABULA
INCUNABULUM
INCUR
INCURABILITY
INCURABLE
INCURABLY
INCURIOSITY
INCURIOUS
INCURRENCE
INCURSION
INCURSIVE
INCURVATE
INCURVATION
INCURVE
INCURVED
INCUS
INCUSE
IND
INDAGATE
INDAGATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید