دیکشنری
ingathering
ɪngæðəɹɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
فراهماوری، خرمنبرداری
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INFUSCATE
INFUSE
INFUSE INTO
INFUSE WITH
INFUSIBILITY
INFUSIBLE
INFUSION
INFUSION OF TEA
INFUSION OF TOBACCO
INFUSIONISM
INFUSIVE
INFUSORIA
INFUSORIAL
INFUSORIAN
INGATHER
INGATHERING
INGEMINATE
INGEMINATION
INGENERATE
INGENIOUS
INGENIOUSLY
INGENUE
INGENUITY
INGENUITY PATHWAY ANALYSIS
INGENUOUS
INGENUOUSLY
INGENUOUSNESS
INGEST
INGESTA
INGESTION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید