insulator

ɪnsəle͡itəɹ


فارسی

1 عمومی:: مقره‌، عایق، عایق‌ كننده‌، بنداور، جدا كننده‌، عایق‌

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code