intoxicated

ɪntɑksɪke͡itɪd


فارسی

1 عمومی:: مست‌، از خود بیخود شده‌، دیوانه‌، مست‌ شده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code