دیکشنری
داستان آبیدیک
inturn
ɪntɜɹn
فارسی
1
عمومی
::
خمیدگی)پنجهپا(بدرون، یكجور رقصگذاردنپادرمیانرا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTUITION
INTUITIONALISM
INTUITIONISM
INTUITIONIST
INTUITIONIST LOGIC
INTUITIONISTIC FUZZY WEIGHTED AVERAGING
INTUITIVE
INTUITIVELY
INTUITIVISM
INTUITIVIST
INTUMESCE
INTUMESCENCE
INTUMESCENT
INTURBIDATE
INTURGESCENCE
INTURN
INTUSSUSCEPT
INTUSSUSCEPTION
INTWINE
INUCT
INULA
INULACEOUS
INULIN
INUNCTION
INUNDANT
INUNDATE
INUNDATE WITH
INUNDATION
INUNDATORY
INURBANE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید