دیکشنری
داستان آبیدیک
iodate
a͡iəde͡it
فارسی
1
عمومی
::
یدزدن، با ید اغشتن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INWALL
INWARD
INWARD LIGHT
INWARDLY
INWARDS OR INWARD
INWARNESS
INWEAVE
INWIND
INWRAP
INWREATHE
INWROUGHT
INYALA
INYALA INT
IO SLAVE MESSAGING
IOC
IODATE
IODIC
IODIC ACID
IODIN
IODINE
IODINE DEFICIENCY DISORDER
IODINE VALUE
IODISM
IODIZE
IODOFORM
IODOUS
IOENTICAL
ION
ION CHANNEL
ION CHROMATOGRAPHY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید