دیکشنری
داستان آبیدیک
irrigator
ɪɹəge͡itəɹ
فارسی
1
عمومی
::
ابیار، اسباب شسشتو زخم، ابانداز، اسبابابیاری
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IRREVERSIBILITY
IRREVERSIBLE
IRREVERSIBLY
IRREVOCABILITY
IRREVOCABLE
IRREVOCABLY
IRRIGABLE
IRRIGABLE AREA
IRRIGATE
IRRIGATION
IRRIGATION WATER
IRRIGATIONAL
IRRIGATIONAL SCHEMES
IRRIGATIONIST
IRRIGATIVE
IRRIGATOR
IRRIGUOUS
IRRISION
IRRITABILITY
IRRITABLE
IRRITABLE BOWEL SYNDROME
IRRITABLY
IRRITAMENT
IRRITANCY
IRRITANT
IRRITATE
IRRITATED
IRRITATING
IRRITATINGLY
IRRITATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید