داستان آبیدیک

mediation


فارسی

1 عمومی:: وساط‌ت‌، میانجیگری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رسانه گری

شبکه مترجمین ایران

3 حقوق:: میانجیگری

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 فلسفه:: واسطه‌گری / میانجی‌گری

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. French, international, UN, etc. VERB + MEDIATION accept Unless management accepts mediation, the strike will never be resolved. MEDIATION + NOUN efforts, process PREP. through sb's ~ The conflict ended through the mediation of the United Nations. | under sb's ~ under international mediation | ~ between, ~ by mediation by the prime minister between the two sides

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code