داستان آبیدیک

membrane


فارسی

1 کشاورزی:: یک لایه نازک، نرم و قابل انعطاف

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: پوسته‌، شامه‌، پرده‌، پوشه‌، غشاء، پوست‌

شبکه مترجمین ایران

3 :: غشا

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. thin | permeable, semi-permeable | cell | cellular | mucous MEMBRANE + VERB surround sth MEMBRANE + NOUN wall PREP. through a/the ~ The virus then passes through the cell membrane.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun thin, pliable layer of tissue: The muscle was covered by a membrane.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code